کودک درون شاد

بخاطر شغلی که دارم با ادم های زیادی در ارتباط هستم ادم هایی که هر روز نگران هستند. نگرانی های کوچیک و بزرگ . ادمهایی رو میشناسم که همیشه نگران این هستند که نکنه حیوان خونگی که ازش نگهداری میکنند گشنه یا تشنه نموند یا حتما سگشون رو سر ساعت برای پیاده روی بیرون ببرند تا یک وقت اون حیوان خانگی دچار رفتار عصبی نشه و رفتارش تغیر نکنه کسی رو میشناسم که به اندازه ای دقیق است که حالات رفتاری همسترشو بلد بود که حتی براش یه پارک ماکتی درست کرده بود چون میگفت اون توی این چرخ و فلک ماکتی خوشحالتره . این مقاله درمورد حیوانات نیست اما من این مثال ها رو زدم که بگم هیچکدام از این افراد اینقدر که به حیوان خونگیشون رسیدگی میکنند  اصلا خبر ندارند چیزی در درونشون وجود داره که همینقدر حساس هست و کلی از اتفاقات درونی که برای ما بوجود می اید از برخورد ما با اون چیز درونی ماست و اسم اون کودک درون هست.

ما در بزرگسالی انقدر دچار مشغله و کار میشویم که فراموش میکنیم که باید به کودک درون خودمون هم برسیم ما ها انقدر سرگرم زندگی شدیم که دیگر دست از بازیگوشی و باغبانی و نقاشی کشیدن برداشته ایم و فراموش کردیم که با همین احساسات زیبا چگونه ارتباط برقرار کنیم و از انجا که فقط شناختن کودک درون کافی نیست باید یاد بگیریم که او را پرورش دهیم و در اغوش بگیریم البته که این کار برای کسانی که کودکی سختی داشتند میتونه سخت باشه !

به عقب و گذشته نگاه کردن میتونه ترس ها و زخم های کودکی را دوباره بیدار کنه اما وقتی با شجاعت به سمت درد ها میروی و انها را بغل میکنی میتوانی این درد ها را برای همیشه شفا بدی و این شفا میتونه روح تو رو اروم کنه.

چگونه کودک درون خود را در اغوش بگیریم ؟

در اینجا میخوام ده روش بهت بگم که بتونی به وسیله اون کودک درون شاد داشته باشی

1_یک رقص شاد داشته باشید

یک رقص شاد انجام دهید . فقط شادباشید نه بینقص اگر فکر میکنی بلد نیستی برقصی  اصلا مهم نیست دستهای خود را باز کن و با چشمان بسته شروع به تکان دادن خودت بکن در ها را ببند که کسی متوجه کار تو نشود که خجالت بکشی و دست از شادی برداری مثلا من وقتی یه خبر خوب میشنوم این کار را میکنم حتی کوتاه بگذارید کودک درونتون احساس امنیت بکنه و خودی نشون بده

2- برای خودتون یک لیست شادی درست کنید

سعی کنید فقط از چیز های سرگرم کننده ای که دوست دارید استفاده کنید

مثلا در لیستتان پارک رفتن سینما رفتن و اشپزی کردن را اضافه کنید کارهایی را بکنید که مثلا یک توریست به شهر شما می اید چه کار هایی انجام میدهد  هر کاری که بابت نتیجه و بهره وری تا الان انجام میدادی رو یک روز کنار بزار و فقط به کار هایی رو بیار که تو رو بخندونه یا شاد کنه

3_ یک تایمر تنظیم کنید ( نادیده بگیرید)

مهم نیست 10 دقیقه یا 1 ساعت هرچقدر که میتوانی خودت رو از ساعت تایمر یا هرچیزی که تیک تاک میکند دور کن و خودت رو به فکر کردن به زمان مشغول نکن کاری که دوست داری رو انجام بده درست مثل بچگی که بدون توجه به زمان ساعت ها در کنار دریا صدف جمع میکردی و یا نقاشی میکردی

4_ به هنر در مقیاس بزرگ نگاه کنید

یک تغیر در دیدگاهتان ایجاد کنید مثلا یادتونه خونه پدریتان در زمان کودکی چقدر بزرگ بود و وقتی الان به اون نگاه میکنید خیلی هم بزرگ نیست درست مثل کودکی همه چیز رو ببین همونطور بزرگ و زیبا

5_ به ماجراجویی بروید

یادتونه وقتی میرفتی مسافرت در طول مسیر خانواده کنار جنگل وایمیستادن تا ناهار بخورن چطور از لای درخت ها رد میشدی برگ ها رو نگاه میکردی و فکر میکردی الان داری یه چیز کشف میکنی یادته وقتی یه تیکه سنگ متفاوت  میدیدی که با بقیه فرق داشت  زود براش یک داستان میساختی تا به بقیه بگی که چه کشف بزرگی کردی دقیقا سعی کن اون حالات رو درخودت زنده کنی

 

6- با اسباب بازی های بچه هایتان بازی کنید

با کودکانتان مثل یک هم سن بازی کنید با اسباب بازی هایشان بازی کنید تا حدی که کودکتان فکر کند دارد با همسن خود بازی میکند البته که کودک شما زود این رو قبول میکنه پس اصلا ناراحت نشو چون اون کلی هم ذوق میکنه و شما رو میپذیرد اما اگر سر وسایل با کودکتان به مشکل برخوردید زود قافیه رو وا ندید و سر حق خودتان با او رقابت کنید بگذارید کودک درونتان احساس امنیت و ارامش کند.

7_ نامه بنویسید

کسی را انتخاب کنید که در کودکی کمکتان کرده و یا یک خاطره خوب از او دارید مهم نیست که حتی او را ندیده باشید مثل نویسنده یک قصه خوب بچگی و یا یک شخصیت کارتونی که کودکی شما رو پر از خاطرات زیبا کرده است برایش یک نامه بنویسید و از او تشکر کنید شاید برایتان عجیب باشد یا نه ولی من یک نامه برای مرد عنکبوتی  نوشتم و از او تشکر کردم که به من حس پریدن و معلق شدن رو داد من عاشق قوی بودن بودم

8_ چیزی درست کنید

یک بعد از ظهر مقداری از وقتتان را بذارید روی کاردستی هایی که در بچگی درست میکردی مثل قایق کاغذی یا موشک و شروع کن به یاد دادن به کودکت تا او هم کنارت درست کنه و با هم مسابقه دهید دقیقا مثل زمان کودکیتان

 

9_ چیزی که در کودکی دوست داشتید رو دوباره مرور کنید

فیلم مورد علاقه کودکیت  چی بوده و یا چه البوم موسیقی گوش میکردی یا چه کتابی رو دوست داشتی و میخوندی البته شاید انها را نتوانی پیدا کنی و بخونی و ببینی برو تو اینترنت و دنبال بنرش بگرد و یک عکس از اون رو پیدا کن و اون رو دوباره توی ذهنت مرور کن

 

10_ کاری که میخواستید برای همیشه انجامدهید امتحان کنید

وقتی بچه بودید چه کاری میکردید یادتونه چه کار های عجیبی میکردید و اصلا هم از خراب شدنش نمیترسیدید اما وقتی  بزرگ شدیید احتیاط اومد سراغتان و دیگه انجام ندادید حالا وقتشه برو و اون کاری که همیشه دوست داشتی انجام بدی اما نکردی رو انجام بده فرق نمیکنه شاید کاردستی باشه یا پختن یک غذا برو و انجام بده

خوب رفیق خوبم این ده روش تمرین و انجام بده تا باعث بشه که کودک درونت کم کم با تو اشتی کنه حال دلت رو بهتر کنه از تو میخوام این تمرین ها رو انجام بدی و من رو از نتایجش اگاه کنی لطفا زیر همین مقاله برام بنویس که حال کودک درونت چطوره ؟

و اگر دوست داری بصورت حرفه ای اموزش ببینی حتما در دوره آموزشی متاذهن شرکت کن و از اموزش های ان استفاده کن.

لینک پادکست کودک درون شاد:

کودک شاد درون

با تشکر علیرضا باقری